اين مقالات برگرفته از منابع مختلف است و به معناي تاييد آنها از نظر اين موسسه نمي باشد ، تنها براي اطلاع عموم است
نگاهی به مسئله ازدواج موقت از دیدگاه یک متخصص سلامت جنسي
· «آيا ازدواج موقت، راهی است برای مهار گسترش ایدز؟»
· «رابطه زناشویی مردان و زنان ما، چه مشکلی دارد؟»
اینها سؤالاتی است که با دکتر عفت السادات مرقاتیخویی
-سکسولوژیست و عضو هیأت علــمی دانشگاه علـوم پزشکی ایران - در میان گذاشتهایم؛ هم به خاطر حساسیت خاص وي نسبت به موضوع و هم به خاطر اشرافی که بر ابعاد مختلف آن دارد. چند ماه پیش، وقتی بحث ازدواج موقت مطرح شد، شاهد واکنشهای مثبت و منفی فراوانی از سوی قشرهای مختلف جامعه بودیم. هر گروه هم دلایلی را برای رد يا قبول این طرح عنوان میکردند. همین اظهارنظرها و موضعگیریها هم باعث بروز جنجالهای زیادی در محافل مختلف شد اما كمتر از نگاه يك پزشك با چنين تخصصي مورد بررسي قرار گرفت. تازگي اين ديدگاه و نيز برگزاری نشستهای روز جهانی ایدز، موقعیت خوبی فراهم کرد تا با دكتر مرقاتي خويي گفتوگو كنيم؛ هرچند گفتوگوی ما به مسئله ازدواج موقت محدود نشد. در این شماره از نظرات دکتر مرقاتی و نیز طرح اين پرسش كه مشكلات ارتباط ميان زن و شوهرها چقدر جسماني و چقدر عاطفي است، آگاه ميشويد. در شمارههای آینده میتوانید نظرات ایشان را درباره مباحث دیگر بخوانید.
· یکی از مسئولان در روز جهانی ایدز اینطور عنوان کردند که ازدواج موقت، راهی برای مبارزه با ایدز است. نظر شما در اینباره چیست؟
فکر میکنم اگر در همان جلسه دقیقتر درباره موضوع بحث میشد، منظور ایشان هم بهتر مشخص میشد. بگذارید ما از نگاه «کارل جین کینگز» - یکی از سکسولوژیستهای طراز اول دنیا - به این مسئله نگاه کنیم. جین کینگز در دیدار اخیرش از ایران، هشدار داد که جامعه ما به سوی اپیدمی (همهگیر شدن) ایدز پیش میرود و ازدواج موقت با رعایت شرایط خاص، میتواند یکی از راههای جلوگیری از اپیدمی ایدز یا بیماریهای مشابه آن باشد اما به شرطی که ما برای آن دستورالعملهای خاصی طراحی و آن را نظاممند کنیم وگرنه ازدواج موقت به خودی خود نمیتواند کمکی به ما بکند.
· یعنی از امکانی به نام ازدواج موقت ميشود به نفع جامعه استفاده كرد؟ چطور؟
بله، ایده ایشان بهعنوان یک سکسولوژیست این بود که بیاییم با كل كساني كه با ازدواجموقت مرتبط هستنديعني افراد واجد شرايط كليدي، تماس برقرار كنيم و اطلاعاتی را در اختیارشان بگذاریم و به آنها درمورد سلامت و بهداشت جنسي آموزش دهيم. مثلا از آنان بخواهیم در مورد ایدز و راههای انتقال آن با کسانی که قصد ازدواج موقت دارند، صحبت کنند و راههاي پيشگيري از ابتلا به بيماريرا آموزش دهيم. با فراهمشدن زمینه تعامل بیشتر بین اين افراد و پزشكان و آگاهی آنها درباره مسائلي مانند رفتارهای پرخطر، انتقال بیماریها و... میتوان امیدوار بود که ازدواج موقت راهی بشود برای مقابله با انتقال بیماریهایی مثل ایدز.
· این آموزش و کنترل مختص گروهی است که برای ازدواج موقت به دفاتر رسمي مراجعه میکنند. تکلیف ما با گروهی که بدون مراجعه به اين دفاتر با خواندن صیغه، توسط افراد نزديك يا حتي خودشان محرم میشوند، چیست؟
آموزشهای عمومی. به جای اینکه با بحث ازدواج موقت خیلی کلی برخورد کنیم، برای آن یک دستورالعمل مشخص تدوین كرده و آن را به مردم آموزش بدهیم. در این صورت، افرادی که خودشان صیغه محرمیت میخوانند، متوجه خواهند بود که در رابطهای این چنین، باید چه مسائلی را رعایت کنند تا هم خودشان و هم طرف مقابلشان آسیب نبیند. در حال حاضر، چنین دستورالعملی نداریم؛ گرچه تلاشهایی برای تهیه بستههای آموزشی ویژه ازدواجموقت در حال انجام است.
· فکر میکنم منظور شما، بررسی کارشناسی و گسترده مسائل جنسی مانند ازدواج موقت و سپس عنوان کردن و اجرایی کردن آن در جامعه است.
دقیقا. اگر مسئله ازدواج موقت یا مسائل حساسی مانند آن پیش از مطرحشدن در جامعه، از دیدگاه جنسی، جامعهشناسی، اجتماعی، مذهبی و... کارشناسی شوند و بعد مطرح شوند؛ هم سوءبرداشتها از بین میرود و هم مسئله ازدواج موقت یک چهارچوب و تعریف مشخصی پیدا میکند. به این ترتیب، راه هرگونه سوءاستفاده هم بسته میشود. تردیدی نیست که امکان صحبت کردن و شکافتن بعضی مسائل وجود ندارد اما وجود این مسائل و مشکلات را هم نمیتوان انکار کرد.
· از حرفهای شما اینطور برداشت کردم که با ازدواجموقت موافق هستید. درست فهمیدم؟
اگر، تأكيد ميكنم، اگر قوانین ازدواج موقت باعث سروسامان دادن به وضعیت زنان آسيبديده شود، اگر به نفع حمایت از زنانی باشد که مورد آزار قرار گرفتهاند، اگر براي كاهش معضلاتي مانند پديدة زنان ويژه يا خياباني باشد و هزاران اگر دیگر که همگی به نفع زنان، مردان و جامعه است، بله، با ازدواج موقت موافقام. اما اگر ازدواج موقت و قوانین آن، این کاربردها و اثرات مثبت و حمایتی را نداشته باشد، با آن کاملا مخالفام.
· مثل اعتیاد و مسئله معتادان تزریقی. هیچکس اعتیاد را تایید نمیکند اما برای جلوگیری از انتقال بیماریهایی مثل ایدز و هپاتیت در معتادان، به آنها سوزن یکبار مصرف داده میشود.
بله، دقیقا، مثال خیلی خوبی بود. ما اینجا هم میتوانیم اصطلاح «کاهش آسیب» (harm reduction) را بهکار ببریم؛ این هم همان مسئله است. شرایط موجود به ما حکم میکند که ازدواج موقت را بهعنوان راهی برای کاهش خطر «اپیدمی ایدز» (البته با رعایت قوانین و آموزش صحیح برای ازدواج موقت) اجرایی کنیم.
· فکر نمیکنید این مسئله به چندهمسری بودن مردان وجهه قانونی بدهد و بهنوعی باعث رواج آن شود؟
توجه داشته باشید که 2مسئله را در ازدواج موقت باید از هم جدا کرد؛ مسئله چندهمسری یا چندزنی از مسئله ارتباطات كاملا موقت – كه گاهي حتي فقط محرميتي چندساعته است - کاملا جداست. در هر مورد، مسائل خاصی هست که باید جداگانه به آن پرداخته شود. این نکته را هم فراموش نکنیم؛ مردانی که تصمیم به انتخاب زن دوم میگیرند، معمولا از بین زنهایي كه تن به ازدواج موقت ميدهند کسی را انتخاب نمیکنند! برای زن دوم، اتفاقا زنانی با شرایط خوب و کاملا عادی از هر نظر را انتخاب میکنند. بحث ازدواج موقت و اصولی کردن آن، برای جلوگیری از آسیبی است که در نتیجه ارتباطات موقت و كوتاهمدت اتفاق میافتد.
· حالا که بحث به مسئله چندهمسری رسید، بد نیست مسئله را بیشتر باز کنیم. شما در مورد این عقیده که میگویند مردان از نظر بیولوژیک طوری خلق شدهاند که نیاز آنها به جنس مخالف با یک نفر برآورده نمیشود و بنابراین نیاز به چندهمسر دارند، چه نظری دارید؟
به این مسئله میتوان از دیدگاههای متفاوت پاسخ داد. طبیعتا من فقط میتوانم از دیدگاه یک سکسولوژیست جواب بدهم، نه یک جامعهشناس و نه یک روانشناس و نه یک روحانی. از نظر پزشکی، این عقیده کاملا غلط است. وقتی موضوع ازدواج مجدد بدون اجازه زن اول مطرح شد، یکی از همکاران پزشک من که نماینده مجلس هم هستند، نظر من را در اینباره پرسیدند. گفتم تعجب میکنم چرا در مقابل این تصمیم، مردان اعتراض نکردند. طرح این مسئله یعنی اینکه ما، مردان را افرادي غیرقابل کنترل تصور میکنیم که با دیدن هر جنس مؤنثی، مشکل پیدا میکنند. این توهین نیست؟ این دیدگاه فقط درباره مردان بیمار که به آنها «مهاجمان جنسی» (sex offender) میگوییم، درست است. در بین زنان هم مهاجم جنسی داریم اما این افراد چه زن باشند چه مرد، بیمار هستند.
غریزه جنسی در هردو جنس زن و مرد وجود دارد ولی فقط نوع برآوردن آن و کیفیت و شکل بروز آن میتواند در مرد و زن تفاوت کند. اینکه تصور کنیم مردان، قادر به خويشتنداري نيستند، فکر غلطی است. من بهعنوان یک سكسولوژيست کاملا با این عقیده مخالف هستم و آن را رد میکنم. مردان هم مثل زنان، تخیلات، تمایلات و ارجحیت جنسی دارند که کاملا قابل هدایت و مدیریت است. القای تفکر چندهمسری به مردان به بهانه تفاوت میزان غریزه جنسی و غیرقابل کنترل بودن این غریزه، به هیچوجه درست نیست.
· میخواهید بگویید در افراد سالم از نظر روحی- روانی نیاز جنسی مردان با زنان تفاوت چندانی ندارد؟
به هیچوجه. هیچ مرد و زن سالمی به لحاظ روحی- روانی، برای تهاجم یا تجاوز جنسی به دیگران از منزل خارج نمیشود. بنابراین مردان هم مثل زنان میتوانند بهراحتی نیازهای جنسیشان را کنترل کنند. اصلا اگر ارتباط مناسب روحی - روانی بین زن و مرد برقرار باشد و زندگی آنها، زندگی متعادلی از هر نظر باشد، این مسائل بهوجود نمیآید.
· میشود در مورد این تفاوتها بیشتر توضیح دهید؟ نیازهای جنسی زن و شوهر با هم چه تفاوتهایی دارد؟
همانطور که اشاره کردم، تفاوتها بیشتر در شکل بروز آن است. مثلا در مورد مردان، گفته میشود آنها تصویریترند؛ یعنی بر اثر محرکهای دیداری، بیشتر تحریک میشوند در حالی که خانمها عاطفیترند و به محرکهایی مثل نوازش بیشتر پاسخ میدهند.
<!--pagebreak-->
· پس به نظر میرسد شناختن این تفاوتها نقش مهمی در یک رابطه زناشویی سالم داشته باشد، درست است؟
بررسیهای علمی نشان داده که هر مرد و زنی، پتانسیلهای جنسی خاص خود را دارد. اصطلاحا ما به آن میگوییم «نوآوری جنسی». هر زن و شوهری باید پتانسیلهای خاص همسرش را بشناسد و مطابق با آن عمل کند. ممکن است یک نوع تماس جنسی برای یک زن خوشایند باشد و برای زن دیگر نباشد. شوهرش باید متوجه این ویژگی خاص همسر خود باشد و به آن احترام بگذارد. متاسفانه مشکلی که اغلب زن و شوهرهای ایرانی دارند و این را پژوهشهای علمی ما نشان داده، این است که ارتباطات جنسیشان با همدیگر سنتی است؛ یعنی سعی نکردهاند همدیگر را بشناسند، بعد هم میخواهند یک حکم کلی شامل بایدها و نبایدها بشنوند و بر اساس آن عمل کنند. در صورتی که نمیتوان به همه زن و شوهرها یک توصیه کرد؛ مثلا مکرر از من میپرسند که چند بار رابطه جنسی برای زن و شوهر مناسب است؟ جواب من این است که هیچ محدوده مشخصی ندارد، خود شما با شناخت کافی از هم باید این محدوده را تنظیم کنید.
· این عدم شناخت کافی، چه مشکلی ایجاد میکند؟
ما همیشه نباید منتظر باشیم مشکلی به وجود بیاید و بعد آن را حل کنیم. شناختن همسرمان و نیازهای جنسی و ارجحیتهای جنسی او، کمک میکند که یک رابطه جنسی صحیح و زیبا بین زن و شوهرها وجود داشته باشد. بیشتر مراجعان ما به کلینیک سلامت جنسی در بیمارستان، زوجهایی هستند که مشکل «ارتباطی» با هم دارند و نه مشکل جسمی؛ نیاز آنها به شناختن همدیگر بوده و نه به قرص و آمپول و جراحی. کاری که ما برای آنها انجام دادیم و برایشان بسیار مفید بود، این بود که با آنها جلسات مشاوره گذاشتیم و سعی کردیم به آنها کمک کنیم تا همدیگر را بهتر بشناسند. نشناختنها باعث میشود که همسری زن یا شوهرش را سردمزاج بداند.
این خانم یا آقا اگر همسرش را درست میشناخت، میفهمید که ارجحیت او برای ارتباط جنسی کی و در چه موقعیتهایی است. رعایت این ارجحیتها باعث برقراری رابطه صحیح و سالم میشود. اما این شناخت و مهارتها، میتواند برای آنهایی که هنوز مشکلی با هم ندارند، هم مفید باشد؛ چون ما به دنبال آن هستیم که انسانها از زندگیشان لذت ببرند. آموزش میدهیم تا کیفیت زندگی ارتقا پیدا کند و بهتر بشود. این از اهداف جدید آموزش سلامت است؛ ارتقای سلامت. متاسفانه ما به همین که مشکلی نداشته باشیم، قانع هستيم؛ در حالی که میتوانیم زندگی را از اینکه هست، لذتبخشتر و سالمتر کنیم.
· لازمه این شناخت، شاید صحبت کردن در مورد رابطه جنسی باشد که معمولا حتي زن و شوهرها هم از آن حیا دارند.
باید بین «رابطه جنسی» و «ارتباطي انساني كه موجب رابطه جنسي ميشود» فرق قائل شوید. صحبت کردن از رابطه جنسی شاید به این سادگیها نباشد و شاید هم اصلا لزومی نداشته باشد. اما زن و شوهرها باید در مورد ارتباطشان با هم حرف بزنند و احساسشان را در مورد آن به همدیگر منتقل کنند.
· فرق رابطه جنسي با ارتباط انساني كه منجر به يك رابطه صميمانهتر ميشود، چيست؟
یک ارتباط، از یک تماس چشمی خاص موقع خداحافظی زن و شوهر از همدیگر میتواند شروع شود اما میتواند به آن مرحله آخر که یک رابطه جنسی شکل میگیرد، منتهی بشود یا نه. ما معتقدیم زن و شوهرها باید بیاموزند که وقتی این پیامها را از همسرشان دریافت میکنند، باید حتما به طریق مناسب آن را به او برگردانند؛ به او بفهمانند که این پیام را گرفتهاند و دریافت این پیام برایشان لذتبخش و خوشایند بوده است. شکل این پیام، به سلیقه فرد بستگی دارد اما باید مطمئن شود که همسرش این پیام دوم را هم دریافت کرده است. مثلا همیشه مرد یک بار در روز به همسرش زنگ میزده اما امروز که موقع خداحافظی آن پیام را دریافت کرده، 2 بار زنگ بزند اما بیان کند که این تماس دوم برای چه منظوری بوده. اين ادراك در طول زندگي، ميتواند شرايط خوشايندتري را در رابطه همسران فراهم كند و همه اينها محتاج آموزش است.
· در پايان، اگر ممكن است خودتان يك جمعبندي كلي از بحث داشته باشيد.
ازدواج موقت، اشاعه چند همسري يا قانونيكردن فعاليت زنهاي خياباني نيست، اگر همراه با بستههاي آموزشي درباره مسائل جنسي و برنامههاي دقيق براي جلوگيري از انتقال بيماريهايي مانند ايدز يا ساير بيماريهاي مقاربتي باشد.
اجازه بدهيد بحث چند همسري را - كه بعضي مردان به دلخواه و دور از هر گونه اجباري و فقط به دليل خوشگذراني انجام ميدهند - از بحث ازدواج موقت اصولي و هدفمند – كه براي جلوگيري از انتقال و ازدياد بيماريها و در نتيجه كاهش آسيبهاي اجتماعي و رواني است - جدا كنيم.
بنابراين، بحث ازدواج موقت را ميتوان از چندين منظر مورد بررسي قرارداد كه اينجا ما تنها گروهي را در نظر داريم كه ازدواج موقت ميتواند براي آنها كاركرد ساماندهي و كنترل داشته باشد.
بايد هر گروه جداگانه و از منظرهاي مختلف اجتماعي، پزشكي، رواني و فردي و حتي اقتصادي مورد بررسي دقيق قرار بگيرد.
هر چند از ابتداي بحث، تأثير بهداشتي ازدواج موقت در جامعه را بررسي كردهايم اما فكر كنم درباره آموزش مسائل جنسي و به دنبال آن اثرات مثبت اين آموزش در جامعه به طور مستقيم، كم صحبت شده است.
فكر ميكنم شاخصترين تأثير بهداشتي ازدواج موقت همين كنترل ايدز در جامعه است كه درباره آن حرف زديم. اگر مسائل جنسي از زمان مناسب آن يعني از سن 3 سالگي - با توجه به شرايطي كه بايد لحاظ شود- به همه آموزش داده شود، با مشكلات بسيار كمتري روبهرو خواهيم بود. اين مبحث هم گفتوگوي كاملي را طلب ميكند كه به نظرم با چند پرسش و پاسخ كوتاه نميتوان مسئله را كاملا باز كرد و آن را
بررسي كرد.
· اگر موافق باشيد، بحث و گفتوگو درباره مسائل جنسي و آموزش آنها را به يك جلسه ديگر موكول كنيم.
موافقم، در واقع همه معتقديم كه پيشگيري هميشه بهتر از درمان است؛ پس اگر با آموزش درست، سطح آگاهي جامعه را بالا ببريم، ميتوانيم از سلامت جامعه و كنترل بهداشت جامعه مطمئن باشيم.
آموزش سلامت جنسی؛ از گهواره تا گور
اگر روابط جنسی را به صورت یک هرم فرض کنیم، در قاعده آن یک سوءتفاهم مهم وجود دارد و آن اینکه این روابط بسیار «مردمحور» است. اکثریت زنان ایرانی تصور میکنند كه مردان، محور و هدف اصلی رابطه زناشویی هستند و رضایت و احساس خودشان در این رابطه اصلا اهمیتی ندارد. این نگرش نادرست، باعث میشود که زنان به نوعی خودشان را نادیده بگیرند.
کمبود آموزشهای مربوط به رفتارهای جنسی، باعث میشود نوجوانان یا جوانان نتوانند در این باره محافظتلازم را از خود به عمل آورند و به این ترتيب، گاه در معرض سوءاستفادههای جنسی قرار گیرند.
دکتر مرقاتی برای آموزش سلامت جنسی، پیشنهاد یک مدل تکاملی را میکند؛ مدلی که در آن در هر سن، متناسب با همان سن اطلاعاتی به کودک یا نوجوان داده شود تا او در دوران بلوغ با انبوهی از اطلاعات عجیب و تازه روبهرو نشود. به عنوان مثال، مباحثی همچون شناخت بدن، لزوم محافظت از آن در برابر افراد دیگر و به خصوص افراد بیگانه، درک صحیح حریم خصوصی افراد و اینکه باید این حریمها به درستی رعایت شود. به گفته ایشان دستورالعمل تربیت جنسی - در هر سن - متناسب با درک و فهم او متفاوت است؛ همچنان که از فرد به فرد نیز تغییر میکند.
در هر دستورالعملی، برای آموزش سلامت جنسی، باید زمینههای فرهنگی و اعتقادی آن جامعه خاص در نظر گرفته شود و نسخه پیشنهادی یک کشور، به هیچوجه قابل استفاده در سایر کشورها و جوامع ديگر نیست.
شکست برنامههای آموزش جنسی در کشورهایی مانند آمریکا و استرالیا، ناشی از بيتوجهي به همین نکته است؛ چرا که این کشورها، جامعهای چندفرهنگی دارند که در آن فرهنگهای کاملا متفاوتي در کنار هم زندگی میکنند و نمیتوان برای همه آنها نسخه واحدی پیچید.
دکتر مرقاتی، استفاده از زمینههای دینی، مشورت، همفکری با مراجع دینی و مذهبی و نیز استفاده درست از انگارههای مذهبی و فرهنگی مردم ایران را شرط موفقیت اینگونه برنامهها میداند.
نويسنده:دكتر فرنوش صفوي فر/ مهتاب خسرو شاهي
© کپی رایت توسط موسسه فرهنگی هنری قلم صنع (کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط و متعلق به این سایت است.)
برداشت مقالات فقط با اجازه کتبی و ذکر منبع امکان پذیر است.
نوشته شده در تاریخ: 1386/11/24 (4698 مشاهده)