جن واقعا وجود دارّ

موسسه فرهنگي آموزشي قلم صنع -> مشاوره اعتقادي

نویسنده: oooooo پستتاریخ: سه‌شنبه 20 مرداد 1394 - 22:58    عنوان:  جن واقعا وجود دارّ

کي.از دوستان مون بااجنه در ارتباط بودن..اجنه هم بهشون اسيب ميزدن هم کمک شون ميکردن هم.کتکشون ميزدن هم وسايلشون رو گم ميکردن و بعد يه مدت برميگردوندن..مثلا شناسنامه هاشون تو تاقچه بود يه.هو گم ميشه بعد يک.ماه دوباره ميديدن همونجاست
بازگشت به بالای صفحه

دختراي اين خانواده وقتي خواب بودن يهو جن هاميومدن و کتکشون ميزدن اون خواهري که.کتک ميخورد.ميديدش ولي خواهرکنارش هيچ چيز نميديد..

بابام يکبار به اين خانواده گفت يه جن بفرست پيش من گفت ميتونم بفرستم امااذيت تون ميکنن ديگه.من و ابجيم ترسيديم بابام هم بيخيال شد..داييي همين خانواده به خواهرش گفت منو ببر پيش جن ها ميخوام ازشون.پول بگيرم خواهرش برد جن ها گرفتن داداش شو زدن و لت و پار کردن

نویسنده: oooooo پستتاریخ: سه‌شنبه 20 مرداد 1394 - 23:02    عنوان:  

ميگفت جن.هاي کافر شاخ دار و وحشتناک.هستن

ولي مسلموناش يکم ترسناکن..قدشون کوتاه گاهي وقتا سرشون کچله گاهي سرشون شکل جوجه ست بدنشون شکل گوسفند..گاهي مثل ماهي و هشتپا..

وجود جن تو زندگي اين خانواده خيلي بهشون اسيب زد..دخترش جون مرگ شد پسرس تاپاي مرگ پيش رفت ولي زنده.موند خود مادر هم مرد..بقيه ي اعضا.هم مدام مشکلات و بدبختي براشون پيش ميومد

نویسنده: oooooo پستتاریخ: سه‌شنبه 20 مرداد 1394 - 23:03    عنوان:  

ببخشيد قصد ترسوندن نداشتم..خيالتون راحت جن ها سراغ ادماي خيلي ترسو وادماي خيلي نترس و زرنگ نميرن

جايي که قران هم باشه نميان..شنيدم جايي که کبوتر باشه هم نميان

نویسنده: golpesaram پستتاریخ: سه‌شنبه 20 مرداد 1394 - 23:36    عنوان:  

oooooo, بله اجنه وجود داره و خوب و بد هم دارن. بابام میگه قدیم یکی از اجنهای خوب که با علمای شهر ارتباط داستن فوت میکنه. علما هم براش یه مراسم ختم خیلی بزرگ تو شهر میگیرن

نویسنده: golpesaram پستتاریخ: سه‌شنبه 20 مرداد 1394 - 23:38    عنوان:  

oooooo, جن ها به کسی که محبت امام علی ( ع) رو تو دلش داشته باشه نمیتونن آسیبی بزنن و تزدیکش نمیشن Very Happy

نویسنده: oooooo پستتاریخ: چهار‌شنبه 21 مرداد 1394 - 07:14    عنوان:  

من دروغ نگفتم..دليلي هم نداره بخوام.دروغ بگم..

يه دفعه باهم رفتيم پارک جنگلي شام هم پيتزابود..پارک خلوت بود.پارک جنگلي شهرما صاف نيست پستي،و بلندي داره..واسه خودمون داشتيم چايي ميخورديم افسانه ايستاده بود..روش به مابود يهو برگشت پشتشو نگاه کرد و گفت کي سنگ زد کي سنگ زد فکر کرد کسي سربسرش گذاشته اما همه بچه پا جاي اتيش بودن و کارهيچ کي نبود. اون يکي خواهرش گفت افسانه ساکت باش کارهرکي،بود ولش کن..،اروم گفت من ديدمش (منظورش اجنه بود) مافکرمرديم خيالاتي شده نگاه شلوار ش کرديم ديديم خاکي شده وجاي خاک سنگ مونده..زانو به پايينش سنگ خورده بود

نویسنده: oooooo پستتاریخ: چهار‌شنبه 21 مرداد 1394 - 07:19    عنوان:  

خيلي وقته بااين خانواده ملاقاتي نداشتم وگرنه بازهم ازجن ها و مزاحمتاشون ميپرسيدم..وبراتون ميگفتم..

اهاپسرخانواده ايمش فرهاده..ميگه.من جرأت نميکنم دو ساعت تو اتاقم تنهارو تخت بخوابم..همش زير تختم يه چيزايي تکون ميخوره..انگاريه گربه ست ولي هرچي نگاه ميکنم نميبينمش ..به مامانم گفت شما دوياعت برين ر تختم بخوابين ببينين چه کارميکنن..امکان نداره اونجانباشن

نویسنده: oooooo پستتاریخ: چهار‌شنبه 21 مرداد 1394 - 07:21    عنوان:  

اسمش فرهاده

نویسنده: ARTESHB0D پستتاریخ: چهار‌شنبه 21 مرداد 1394 - 07:22    عنوان:  

یکبار زنگ خونمون به صدا در اومد . . . من رفتم در رو باز کردم و هرچی نگاه کردم کسی نبود . . . یعنی کار جن هاست ؟

یکبار دیگه هم گوشیم زنگ خورد وقتی برداشتم جواب بدم هیچکس نبود که صحبت کنه و همش یه صدای خس خس میومد . . . ممکنه کار جن ها باشه ؟

نویسنده: oooooo پستتاریخ: چهار‌شنبه 21 مرداد 1394 - 07:27    عنوان:  

ممکنه زنگ اتصالي کرده باشه..نميگم هراتفاقي نشونه ي،وجود جنه ولي اين خانواده که ميديدنشون چرا هراتفاقي کارجن ها ميتونست باشه..دخترش خياط بود چهار صبح جن ها چرخاشو روشن ميکردن..درصورتيکه هيچ کي تو اتاق نبود..ايناازطبقه ي پايين خونشون ميشنيدن صداي چرخارو اماکاري ازدستشون ساخته نبود..چند بار همسايه ي بقليشون اعتراض کرد و گفت چرا ازچهارصبح چرخارو روشن ميکنين و مراعات نميکنين



موسسه فرهنگي آموزشي قلم صنع -> مشاوره اعتقادي

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند

صفحه 1 از 1